دو تکلیف تاریخیِ جنبش دانشجویی/ آینده در دستان دانشجویان انقلابی است
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۲۶۸۷
عضو هئیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: دو تکلیف تاریخیِ عمده بر عهده جنبش دانشجوییِ انقلابی است؛ یکی «دولت جوانِ حزباللهی» که بازتولیدِ امروزین «دولت اسلامی» است و دیگری، «حلقههای میانی» که سازوکار تحقّق «جامعۀ اسلامی» است.
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، ۱۶ آذر در کشورمان روز دانشجو نامگذاری شده؛ در واقع این روز، به یاد ۳ دانشجویی است که در اعتراض به دیدار رسمی نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا با شاه پهلوی آنهم چندی پس از کودتای ننگین آمریکایی ۲۸ مرداد، توسط رژیم ستمشاهی به شهادت رسیدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت در روز ۲۴ آذرماه سال ۸۷ تاریخچهای از این واقعه بیان کردند. ایشان فرمودند: «جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همه ی نیروها و سکوت همه - ناگهان به وسیله ی دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود می آید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتای ۲۸ مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات می کنند، که البته با سرکوب مواجه می شوند و سه نفرشان هم کشته میشوند. حالا ۱۶ آذر در همه ی سالها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، دانشجوی ضد آمریکاست، دانشجوی ضد سلطه است.»
با توجه به فرا رسیدن سالروز ۱۶ آذر روز دانشجو، خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان گفتگویی با دکتر«مهدی جمشیدی» نویسنده و پژوهشگر و عضو هئیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی انجام داده است که در ادامه می خوانید.
چرا جنبش دانشجوییِ تجدّدی، شعار دموکراسی سر میدهد و دغدغههای روشنفکرانه دارد؟
جنبش دانشجویی، گرفتار یک زائدۀ مزاحم و پُرمدّعا بود که خاصیّتی جز هوچیگری نداشت. این بخشِ فرسایشگر، مستقل نبود و از غربِ استعماری، خطّ میگرفت و با ایدئولوژیهای غربی، احساسِ همذاتپنداری میکرد. البتّه حتّی در این اخذ و اقتباس نیز ریزهخوارِ روشنفکریِ سکولار بود و به واسطۀ آنها، ایدئولوژیهای غربی را شناخته بود. این جریانِ دنبالهرو و مقلّد، هیچگاه وارد وادیِ خلّاقیّتِ فکری نشد و اندیشهورزی را تجربه نکرد. در واقع، بدنۀ اجرایی و عملیاتیِ حزبهای غربگرا بود که در هنگامههای انتخاباتی، نقش «بسیجگری» و «هوچیگری» را به طور همزمان ایفا میکرد. به بیان دیگر، ابزاری بود برای «فشار اجتماعی» که بیش از هر چیز، «کارکرد انتخاباتی» داشت. فعّالان این جریان با تکرار طوطیوارِ ایدئولوژیهای غربی، در پی ایجاد اعتبار دانشگاهی و سیاسی برای خود بودند. این یعنی ما با یک جریان «بیریشه» و «غیربومی» مواجه بودیم که به تمدّن تجدّدی، وفادار بود و میخواست در قامت سرباز آن ظاهر شود. جنبش دانشجوییِ تجدّدی، شعار دموکراسی سر میداد و دغدغههای روشنفکرانه داشت، اما با کار جهادی و خدمات اجتماعی، بیگانه بود و کمترین فهم و درکی از آن نداشت. گفتگو، گفتارش بود نه منطقش. تهیمایه بود و خودخواه، بیاستدلال بود و غوغاسالار.
جنبش دانشجوییِ تجدّدی، چون هم «مصرف» میشد و هم «تاریخ انقضاء» داشت، تمام شد و به گِل نشست. در حالی نعرههای پرچمداران این جنبش به خاموشی گرایید که نه «آرمانها»یش ماندگار شدند و نه «آدمها»یش. مانند «غبار»، فرونشست، درحالیکه مدّعی «طوفان» بود و خود را صحنهگرانِ تاریخ فردا میانگاشت. البتّه امروز، نه اینکه هوادارن این جنبش نباشند، هستند اما «بیقدرت» و «بیاثر» و «منزوی». به طور طبیعی و در نتیجۀ خطاهای بزرگ و تکراری، به «حاشیۀ تاریخ» طرد شدهاند و مشغول دغدغههای گعدهای و ناپختۀ خودشان هستند. در واقع، همچون «تهماندههای یک دورۀ تاریخیِ تمامشده»، حس زیادیبودن دارند و میخواهند از جامعهای که به آنها بیاعتنایی کرد و «راه دیگری» را برگزید، «انتقام» بگیرند. جنبش دانشجوییِ تجدّدی، امروز آنقدر «مبتذل» و «حقیر» شده است که برخلاف گذشته، شأن شبهروشنفکریِ خویش را هم مراعات نمیکند؛ چنانکه برای «کشف حجاب»، یقه چاک میدهد و برای «غذاخوری مشترک»، شیشه میشکند و در «رکیکگویی»، گوی سبقت را از اراذل ربوده است. این همه «انحطاط» و «تنزّل»، سرانجام این بخش از جنبش دانشجویی است. روشن است که این بخش، برآیندِ جنبش دانشجویی نیست و نباید این اقلیّتِ لاابالی و بیبندوبار را ملاک قضاوت قرار داد و همگان را همچون اینان انگاشت.
مطالبات رهبر معظم انقلاب از دانشجویان چگونه باید محقق شود؟
بخش اصلی و زندۀ جنبش دانشجویی، «هویّت اسلامی و انقلابی» داشته و دارد. از آغاز طلوع آفتاب انقلاب، سربرآورد و جوشید و خروشید و امروز نیز هست و حیات دارد؛ با این تفاوت که نسبت به گذشته، پختهتر و کمالیافتهتر شده است. جنبش دانشجوییِ انقلابی، چون برآمده از تاریخِ انقلاب است، «ریشهدار» است و از بیرون، «تحمیل» نشده است. سخنش، همان سخن انقلاب و مردم انقلابی است در کالبد ادبیّات فاخرِ دانشگاهی. هم «حامیِ وفادار» است و هم «منتقدِ دلسوز». هم «گفتگومدار» است و هم «غیور». هم اهل «اندیشهورزی» است و هم اهل «کنشگریِ اجتماعی». هم «نکتهدان» و «ریشهیاب» است و هم «مؤمن» و «انقلابی». خالق «رویدادهای درخشنده» است که در دهۀ اخیر، موارد متعدّدی از آن را مشاهده کردیم. نیروی پیشرانِ جامعه است، اما تلاطمزیست نیست. مسألهها و دغدغههایش نسبت به دهههای گذشته، بسیار ارتقا یافتهاند؛ هر چند در همان خطّ هستند و از اصالتهای اوّلیّه نبریدهاند. کوتهنگر نیست و سودای «تمدّنپردازیِ اسلامی» دارد. در واقع، پرسشهایش تمدّنی شده و چشماندازش وسعت یافته است. بهحقّ باید گفت آیتالله خامنهای توانسته در طول دهههای گذشته، ذهنیّت این پاره از جنبش دانشجویی را به سمتوسویی هدایت کند که از آن، انسانهای انقلابی و تمدّنی برمیآید. پس این کمالات و فتوحات، ریشه در آن هدایت فکری و معنوی دارند و همجهان و همافق با حرکتِ تکاملیِ انقلاب هستند.
چه تکلیفی بر عهده دانشجوی تراز انقلاب اسلامی است؟
دو تکلیف تاریخیِ عمده بر عهده جنبش دانشجوییِ انقلابی است: یکی «دولت جوانِ حزباللهی» که بازتولیدِ امروزین «دولت اسلامی» است، و دیگری، «حلقههای میانی» که سازوکار تحقّق «جامعۀ اسلامی» است. عبور از گام اوّل انقلاب و برآمدن «گام دوّم انقلاب»، این ضرورتها را آفریده است و باید جنبش، خودش را متناسب با این مسألههای نوپدید، بازسازی و بازآرایی نماید و تقسیمکار کند. نقطۀ شروع، حلقههای میانی است، اما نقطۀ پایان، دولت جوانِ حزباللهی نیست؛ چون ماندن در حلقههای میانی، یک ضرورت تاریخی است. از سوی دیگر، لازم نیست این جنبش، اکثریّت باشد؛ چراکه هیچگاه در تاریخ، اینگونه نبوده که نیروی پیشران، اکثریّت باشد. همین «اقلّیّتِ مؤمنِ انقلابی» است که میتواند تمامیّتِ جامعه را در جهت غایاتِ قدسیِ انقلاب، بسیج کند و خودش هم در خطوط مقدّم، درگیر و راهگشا باشد. این جنبش باید نقش «جهتبخشی» و «افقآفرینی» و «تاریخپردازی» را ادامه بدهد و خودآگاهیِ تاریخیِ خویش را در جامعه و حتّی در حاکمیّت، تکثیر نماید.
پایان پیام/47
منبع: شبستان
کلیدواژه: حلقه های میانی جنبش دانشجویی ۲۸ مرداد ۱۶ آذر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۲۶۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنبش دانشجویی، سازمان استکباری آمریکایی-صهیونیستی را به هم ریخت
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: «نسرین نجم» جامعه شناس عرب در یادداشتِ اختصاصی که برای خبرگزاری مهر نوشته به صحنههایی که شبکههای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی از خشونت ضد اساتید و دانشجویان دانشگاههای آمریکا منتشر میکنند، اشاره و تاکید کرد که این تصاویر نشان دهنده واقعیت دولت خبیث و جنایتکار و تروریست آمریکا است. در ادامه متن یادداشت این جامعهشناس را میخوانیم:
تاریخچه اعتراضات دانشجویی در آمریکا
در تاریخ آمریکا، دانشگاههای این کشور شاهد برپایی اعتراضات و تجمعهای متنوعی بوده که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- در سال ۱۹۶۰ دانشجویان آفریقایی تبار دانشگاه نورث کارولینا اعتراضهای مسالمت آمیزی را نسبت به تمایز نژادی در فروشگاه وولورث مطرح کردند که این اعتراضها به شهرها و ایالتهای مجاور آمریکا کشیده شده و در نهایت منجر به برداشته شدن این قانون نژادپرستانه شد.
- در سال ۱۹۷۰ در دانشگاه کنت اوهایو چهار دانشجو از میان دانشجویانی که اعتصاب ملی کرده بودند، به دست نیروهای امنیتی آمریکا کشته شده و ۹ نفر دیگر زخمی شدند که این حادثه منجر به گسترش دامنه اعتراضها شده و توجه رسانهای گستردهای را فراتر از جنگ ویتنام به خود جلب کرد.
-در سال ۱۹۸۵ اعتراضات در دانشگاه برکلی کالیفرنیا شکل گرفت که هزاران نفر از دانشجویان در این اعتراضها به مناسبات جامعه تجاری آمریکا با رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی معترض بوده و خواستار خروج سرمایهگذاریهای میلیاردی خود از این رژیم بودند که این امر نیز محقق شد.
-در سال ۲۰۱۴ و در دانشگاه هاروارد، دانشجویان دانشکده پزشکی اعتراضهای همبستگی با جنبش «زندگی سیاه پوستان مهم است» را در رد خشونت پلیس ضد سیاه پوستان برپا کردند.
تفاوت اعتراضات جاری
نکته متفاوت در اعتراضهای این روزها در دانشگاههای آمریکا همبستگی گسترده مردمی و دانشجویی با آرمان فلسطین و تجمع برای توقف جنگ در غزه است. این در حالی است که دنیا شاهد فجیعترین جنایتها و نسل کشیهای رژیم صهیونیستی ضد ملت فلسطین بوده و تجاوزهای انسانی بیسابقهای تحت پوشش دولت آمریکا در این منطقه صورت میگیرد. پوشش این جنایتها همچنین از سوی لابیهای صهیونیستی در دولت آمریکا و بسیاری از مسوولان ارشد این کشور باعث شده صهیونیستها بتوانند بدون محاکمه و مواخذه به کشتار و نسل کشی و جنایتهای وحشیانه خود در غزه ادامه دهند.
با این وجود شبکههای اجتماعی که از سوی همین جریانها و در راستای اهداف متعدد آنها تهیه شده و آنها با این سایتها میخواستند افکار عمومی دنیا را بر اساس اراده نیروهای استکباری جهان مهندسی و مدیریت کنند، این پوشش را با قدرت کنار زده است.
در این شرایط آنها فریاد زده و مدعی میشوند که با تروریسم در دانشگاهها مبارزه میکنند، این در حالی است که اقدام آنها در چهارچوب سرکوب آراء مخالف با سیاستهای واشنگتن در غزه و کمکهای گستردهای است که آمریکا به رژیم صهیونیستی ارائه میکند تا آنها بتوانند به کشتار ملت بیپناه فلسطین ادامه دهند. چیزی که دولت آمریکا را شوکه کرده، این است که دانشجویان بسیاری از این دانشگاههای ریشهدار و قدیمی به عنوان مسوول در دولت آمریکا و مراکز تصمیم سازی سیاسی در این کشور فعالیت می کنند.
اتفاقی که شکل گرفته، بیداری جوانان دانشجو و نسلی است که دولت آمریکا تلاش داشت خودکامگی و سرکوبگری خود را در میان آنها به ارث بگذارد و آنها را به غارت ثروتهای جهان و استمرار سیاستهای شیطانی خود بکشاند. یکی از نشانههای این بیداری اتفاقهای دانشگاههای آمریکا و گسترش اعتراضات یهودیان مخالف رویکرد صهیونیسم است.
یکی از این نخبگان، پرفسور نعومی کلاین استاد دانشگاه کانادایی و یهودی الاصل است که خواستار نجات یهودیان از دست صهیونیستها شده است. او و امثال او بسیاری از موازنهها را به هم ریخته و سازمان ارزشی استکبار که آمریکا و رژیم صهیونیستی طی چند دهه از طریق آن به دنبال سلطه و هژمونی و نقض حقوق بشر در دنیا بودهاند را به هم ریخته است. وی در واکنشی به مناسبت عید پسح یهودی می گوید: نام این بت پوشالی صهیونیسم است، بتی که داستانهای عمیق تورات درباره عدالت و آزادی از بندگی و بردگی را به غارت برده است. داستان پسح یکی از این روایتها است که آنها آن را به سلاحی وحشیانه برای سرقت استعماری اراضی دیگران تبدیل کرده اند…» این آگاهی و محکومیت اقدامات صهیونیستها باعث شده موساد، دانشجویان معترض را تهدید کند که رفتار مناسبی با آنها خواهد داشت.
تصاویر خشونتهای وحشیانه و سرکوب دانشجویان دختر و پسر و اساتید دانشگاههای آمریکا در شبکههای تلویزیونی و سایتهای اجتماعی نشان دهنده ماهیت واقعی دولت خبیث آمریکا و جنایتها و اقدامات تروریستی آنها است. تصاویر مربوط به ضرب و شتم و بازداشت رئیس دانشکده فلسفه در دانشگاه ایموری توسط پلیس آتلانتا در ایالت جورجیا و همچنین بازداشت یک استاد دانشگاه و اقتصاددان در جریان اعتراضات دانشجویی نسبت به جنگ غزه، نقض آشکار آزادی بیان به شمار میرود.
این در حالی است که رسانههای آمریکایی وابسته به دولت این کشور مدعی میشوند که عناصر تروریست به دانشگاه نفوذ کردهاند و باید برای نجات آمریکاییها، آنها را ریشهکن کرد. این در حالی است که اعتراض کنندگان جد اندر جد آمریکایی هستند. از اظهارات مسئولان ارشد آمریکایی مشخص میشود که آنها نسبت به این حوادث دچار شوک شدهاند. به همین علت است که دونالد ترامپ رییس جمهور پیشین آمریکا این اعتراضات را محکوم کرده و آن را به تظاهرات نتونازیستها تشبیه کرده است.
این موج بیداری تنها منحصر به دانشگاههای آمریکا نمیشود، بلکه واکنشهای آن در برخی دانشگاههای فرانسه و آلمان و استرالیا نیز مشاهده شده است، اما متاسفانه میبینیم که در دانشگاههای رژیمهای سازشکار عربی که به صورت علنی یا غیر علنی به همکاری با رژیم صهیونیستی میپردازند، چنین اقدامی صورت نمیگیرد.
مهم این است که همه به این آگاهی و شناخت میرسند که صهیونیسم یک جنایت ضد انسانیت است، لذا این جنبشهای دانشجویی میتواند مقدمهساز بسیاری از اتفاقات باشد و بسیاری از شکافهای عمودی و افقی در داخل جوامع آمریکایی و غربی یعنی شکاف بین ملتها و ساختارهای حاکمیتی را نشان دهد.
حال این سوال طرح میشود که اگر این اعتراضات و سرکوبها و خشونتها پس از آنکه توسط پلیس آمریکا و ضد دانشجویان صورت گرفته، در یکی از دولتهای مخالف آمریکا صورت میگرفت، موضع شورای امنیت و سازمان ملل و دیگر سازمانهای بینالمللی چگونه بود؟ البته که اینجا آمریکا است و این سازمانها نیز ابزار دست این کشور هستند.
در پایان امیدوار هستیم که این بیداری و خیزش انقلابی به ایجاد ساختارها و مبانی جدید مبتنی بر عدالت و انسانیت ختم شود.
کد خبر 6091583